30 روز روزه، در گرمای 50 درجه هور
شهدای دانش آموز میانه
شهدای دانش آموز میانه

نرم افزار اندروید شهدای دانش آموز میانه

.::. نرم افزار اندروید (apk) جبهه مجازی .::.

    http://up.gebhemajazi.ir/view/550848/3834793128.gif

    بر روی عکس کلیک کنید...


    دانلود مستقیم با استفاده از کد QR

    http://up.persianscript.ir/uploadsmedia/2f99-index.png

لوگوی حمایتی جبهه مجازی

همسنگران جبهه‌ مجازی

    http://up.gebhemajazi.ir/view/584406/logoo-4.jpg

    http://up.gebhemajazi.ir/view/584415/%D9%84%DB%8C%D8%AF%D8%B1.jpg

    http://up.gebhemajazi.ir/view/584471/%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87%20%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7.jpg

    http://up.gebhemajazi.ir/view/584405/logoo-1.jpg

    http://up.gebhemajazi.ir/view/584413/%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86.jpg

    http://up.gebhemajazi.ir/view/584411/%D8%B9%D9%84%D9%82%D9%85%D9%87.jpg

    http://up.gebhemajazi.ir/view/584414/%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%AF%20%D9%85%D9%87%D8%AA%D8%A7%D8%A8.jpg

    http://up.gebhemajazi.ir/view/584410/%D8%B9%D8%B7%D8%B1%20%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7.jpg

    http://up.gebhemajazi.ir/view/584409/%D8%AE%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%B1.jpg

    http://up.gebhemajazi.ir/view/584417/%D9%85%D8%B9%D8%A8%D8%B1%20%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%A8%D8%B1%DB%8C%20%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B8%D8%B1%D8%A7%D9%86.jpg

    https://rozup.ir/view/3317505/akbarnaseri.png


.::.ابزار های جبهه مجازی.::.


    ساعت جبهه


کلیپ‏‏‎منتخب‎جبهه



    http://up.gebhemajazi.ir/view/1501498/%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87.gif

     

درباره سایت

Profile Pic
*بسم الله الرحمن الرحیم* بسم رب الشهدا والصدیقین* من محمد عراقی زرنقی فرماندهی اولین جبهه مجازی میانه (مدیرسایت) یا سایت شهدای دانش آموز میانه هستم.

آمار سایت

  • افراد آنلاین : 6
  • بازديد امروز : 191
  • بازديد ديروز : 204
  • آي پي امروز : 71
  • آي پي ديروز : 74
  • ورودی امروز گوگل : 0
  • ورودی گوگل دیروز : 1
  • بازديد هفته : 191
  • بازدید ماه : 4,757
  • بازدید سال : 28,202
  • كل بازديدها : 2,088,101
  • ای پی شما : 3.133.146.237
  • مرورگر شما : Safari 5.1
  • سیستم عامل :
  • كل کاربران : 86
  • كل مطالب : 739
  • كل نظرات : 125
  • امروز : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403

اطلاعات کاربری

عضو شويد
فراموشی رمز عبور؟



عضویت سریع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد

آخرین ارسال های انجمن

عنوان پاسخ بازدید توسط
1 668 sakbari
0 1397 mehran19
0 1843 admin
0 1945 admin
0 1781 admin
0 1765 maryam
0 1759 milad225
0 1649 maryam
0 1599 admin
0 1687 admin

صفحات انجمن :

بازدید : 4120 | تاریخ : شنبه 21 تیر 1393 زمان : 16:18 | نظرات (1)

سردار شهید «یوسف شریف»

 

در دومین ماه بهار سال 42 در روستای درب مزار از توابع جیرفت متولد و تحت تربیت پدری کشاورز و مادر سیده‌ای زحمت کش بزرگ شد.

علاقه به انجام فرائض دینی از او چهره‌ای متفاوت نسبت به هم سن و سالان خودش ساخته بود. نوجوانیش با خیزش‌های انقلاب اسلامی همراه شد و یوسف برای یاری انقلاب سر از پا نشناخته وارد می‌شد. با پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی، فصل تازه‌ای از زندگی یوسف ورق خورد. اخلاق، شجاعت و مدیریت وی، از او یک رزمندۀ حقیقی برای جبهۀ اسلام ارائه نمود. والفجر 4 آخرین سجدۀ او بر خاک جبهه را ثبت کرد.

یک روز برای دیدن یوسف به هور رفتم. گرما بیشتر از پنجاه درجه بود. آن‌ها که در هور بودند، می‌دانند فقط عاشقان تحمل ماندن در آنجا را دارند. با این همه، هور بهشت مخلصین بود. آنجا سنگرها همه بر روی آب ساخته شده بود. بعد از غروب آفتاب وقتی شب می‌آمد تا نرمه بادی را از میان هور به جریان بیندازد و گرما را پراکنده کند، پشه‌های گزنده به پوست و گوشت بچه‌ها نیش می‌زدند.

با چنین اوضاعی، مسئولین دستور داده بودند نیروهای هور را در فواصل بسیار کوتاه جا به جا و جایگزین کنند. یک هفته آنجا بودم. سراغ یوسف را گرفتم. گفتند در سنگر مخابرات است. مسئول مخابرات بود. سنگرش چادر کوچکی بود که مثل دیگر سنگرها روی آب شناور بود. گوشه‌ی چادر را بالا زدم یوسف قرآن را رو به رویش گذاشته و مشغول تلاوت بود. متوجه‌ام نشد. انگار هیچ صدایی را نمی شنید. به اسم صدایش کردم. بی آنکه بخواهد از آن اُنس به راحتی دل بکند، خم شد و قرآن را بوسید. بعد از جا بلند شد و احوالپرسی کرد. پرسیدم: چند روز دیگر اینجا هستی؟

تبسمی کرد و گفت: فعلاً هستم.

یکی از بچه‌های مخابرات آنجا گفت: تا بحال چند بار به برادر شریف اصرار کرده‌اند که برای تجدید روحیه از اینجا برود، اما او در جواب گفته است حداقل یک ماه به من فرصت بدهید تا روزه‌ام را بگیرم.

رزمنده‌ها چون هر چند روز یک بار جا به جا می‌شدند و حکم مسافر را داشتند، روزه نمی‌گرفتند. با خودم فکر کردم او چطور می‌تواند در بدترین وضعیت آب و هوایی و آن گرمای کشنده، تا غروب بی آب و غذا تحمل کند. مسئولین گفته بودند اگر می‌خواهی روزه بگیری، اشکالی  ندارد... در قرارگاه اهواز نیت کن و بمان. و شنیده بودند: روزه اینجا مزه‌ی دیگری می‌دهد.

وقتی من هم سئوال کردم؛ گفت: ترجیح می‌دهم روزه‌ام را در هوای گرم و زیر آفتاب سوزان هور بگیرم.

می‌دانستم او آنقدر در معنویت و مسایل عرفانی پیش رفته که در کلامش ذره‌ای غرور ندارد. وقتی از آنجا برگشتم، تاثیر ناشناخته‌ای بر من گذاشته بود. این فکر که او چطور می‌تواند سی روز در سخت ترین شرایط  دوام بیاورد، رهایم نمی‌کرد. سی شبانه روز در چادری شناور که باید تمام احتیاجات خود را در همان محدوده‌ی کوچک برآورده کنی. فکر کردم اگر خانه‌ای با همه‌ی امکانات به ما بدهند و بگویند سی روز در اینجا بمان، ممکن است بعد از چند روز احساس دلتنگی کنیم و دلمان بخواهد بیرون برویم و دیگران را ببینیم؛ اما این بزرگوار در آن چادر کوچک و گرمای طاقت فرسا با آن حشرات موذی و هزاران مشکل دیگر توکل  کرده بود و در گمنامی سر به سجده می‌گذاشت. 

 

منبع: خبرگزاری دفاع مقدس

نظرات کاربران

کد امنیتی رفرش
این نظر توسط Mighat در تاریخ 1393/04/27 و 18:28 دقیقه ارسال شده است

خدا انشاالله با شهدای کربلا محشورش کنه
پاسخ : باسلام
باتشکر از ارسال نظر به این مطلب جبهه مجازی

باتشکر فرماندهی جبهه مجازی